رمان «رؤیا»؛ عاشقانهای از نویسنده بزرگ فرانسه
تاریخ انتشار: ۲۴ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۰۵۴۶۸
کتاب «رؤیا» نوشته «امیل زولا» رمانی عاشقانهی فرانسوی است که در مجموعه عاشقانههای کلاسیک نشر افق، منتشر شده است.
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، «امیل ادوار شارل آنتوان زولا» متولد ۱۸۴۰ میلادی درگذشته ۱۹۰۲ میلادی رماننویس، نمایشنامهنویس و روزنامهنگار فرانسوی، است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
زندگی و آثار زولا موضوع پژوهشهای تاریخی بسیار بوده است. در زمینهی ادبیات او را عمدتاً با مجموعهی بیست جلدی «روگن ماکار» میشناسند که جامعهی فرانسه را در دوران امپراطوری دوم فرانسه به تصویر میکشد. این مجموعه دربارهی سرگذشت خانوادهی روگن ماکار طی نسلهای مختلف است و شخصیتهای هر دوره و نسل خاص موضوع هر رمان هستند.
رمان «رؤیا» شانزدهمین کتاب از مجموعهی روگن ماکارِ امیل زولا است که با ترجمه محمود گودرزی توسط انتشارات افق زیر مجموعه عاشقانههای کلاسیک منتشر شده است.
داستان کتاب پیش رو، درباره دخترکی یتیم است که نزد یک قیّم نامهربان زندگی میکند. دختر از خانه قیم خود فرار کرده و به خانه یک زوج که منزلشان نزدیک کلیساست، پناه میبرد. در ادامه داستان شخصیت یک مرد جوان که فرزند اسقف کلیساست به قصه اضافه میشود که پس از سالها پیش پدر خود برمیگردد و دختر یتیم را میبیند. بین دو جوان داستان، عشقی پرفراز و نشیب شکل میگیرد که باعث سروشکلدادن به اتفاقات بعدی رمان میشود.
در بخشی از این رمان میخوانیم: «آه! یعنی چه، واقعاً که، یعنی یاسها و درختهای پروانهی نامرئی خانهی اسقف رایحهای چنان شامهنواز داشتند که او نمیتوانست نفس بکشد و موجی گلگون به گونههایش میدوید؟ تا آن لحظه هرگز متوجه ولرم عطرهایی نشده بود که حالا با نفسی جاندار از کنارش رد میشدند. درضمن، چطور سالهای قبل آن پالونیای بزرگ و شکفته را ندیده بود که دستهگل بنفش و بزرگش از میان نارونهای باغ خانوادهی ووانکور پیدا بود؟ امسال همینکه به آن مینگریست، هیجانی دیدش را تار میکرد، از بس این بنفش کمرنگ به دلش مینشست. به همین ترتیب، به یاد نمیآورد شنیده باشد جوی شِوروت میان نیزارهای روییده بر کرانههایش تا این حد بلند با سنگریزهها گفتگو کند. جویبار با اطمینان سخن میگفت، دختر میشنید که واژههایی مبهم ادا میکرد، واژههایی همواره تکرار شونده که وجودش را از تشویش میانباشت، این همان دشت سابق نبود که همه چیز در آن حیرتزدهاش میکرد و حالا معناهایی جدید به خود میگرفت؟ یا شاید او بود که دستخوش تغییر شده بود آنجا نمو و حیات را حس میکرد، میدید و میشنید؟».
رمان «رؤیا» با ترجمه محمود گودرزی توسط انتشارات افق در 384 صفحه با قیمت 48 هزار تومان وارد بازار کتاب شده است.
انتهای پیام/4028/
منبع: آنا
کلیدواژه: ادبیات داستانی انتشارات افق رمان خارجی ویترین کتاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۰۵۴۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پُل آستر درگذشت
پل آستر نویسنده ۷۷ ساله که بیش از ۳۰ کتاب دارد و اکثر آنها به فارسی ترجمه و در ایران منتشر شده است، در ۷۷ سالگی بر اثر ابتلا به سرطان از دنیا رفت.
اولین رمان او، «شهر شیشهای» قبل از انتشار توسط یک انتشاراتی کوچک در کالیفرنیا در سال ۱۹۸۵ از سوی ۱۷ ناشر رد شده بود. مجموعه «سهگانه نیویورک» سه داستان پلیسی مرتبط با هم بود که این نویسنده را به شهرت جهانی رساند. این ۳ کتاب شامل «شهر شیشه ای» (۱۹۸۵)، «ارواح» (۱۹۸۶) و «اتاق قفل شده» (۱۹۸۶) هستند.
آستر از کار با رایانه پرهیز داشت و اغلب با خودکار در دفترچههای مورد علاقهاش مینوشت. پل استر در سال ۲۰۰۳ به نشریه «پاریس ریویو» گفت: «کیبورد همیشه مرا میترساند. قلم ابزار بسیار ابتداییتری است. احساس میکنی که کلمات از بدنت بیرون میآیند و بعد کلمات را در صفحه فرو میکنی. نوشتن برای من همیشه یک تجربه فیزیکی بوده است».
او همچنین نویسنده فیلمنامه «دود» وین وانگ و کارگردان فیلم «لولو روی پل» بود.
داستانهای او اغلب با مضامین تصادف، شانس و سرنوشت بازی میکنند. بسیاری از قهرمانان او خود نویسنده هستند و مجموعه آثار او خودارجاعی است و شخصیتهایی از رمانهای اولیه دوباره در رمانهای بعدی ظاهر میشوند.
او بعدها خودش فیلمنامههایی نوشت که با فیلمنامه «دود» (۱۹۹۵) با بازی هاروی کایتل، ویلیام هرت و جیانکارلو اسپوزیتو شروع شد. وی با این فیلمنامه جایزه معتبر ایندپندنت اسپرایت را برای بهترین فیلمنامه اول کسب کرد.
همکاری او با وانگ ادامه پیدا کرد و این دو به طور مشترک دنبالهای به نام «آبی در چهره» را کارگردانی کردند که دوباره کایتل و اسپوزیتو به همراه لو رید، میرا سوروینو و مدونا در آن بازی کردند. آستر در نوشتن فیلمنامه «مرکز جهان» اثر وانگ نیز نقش دارد.
سال ۱۹۹۸، آستر همراه کایتل، سوروینو و ریچارد ادسون فیلمنامه «لولو روی پل» را نوشت و کارگردانی کرد. او سال ۲۰۰۷ در فیلم «زندگی درونی مارتین فراست» با بازی دیوید تیولیس، ایرنه جاکوب و مایکل ایمپریولی بار دیگر همین وظیفه را انجام داد.
رمان «۴۳۲۱» آستر در سال ۲۰۱۷ در فهرست نهایی جایزه من بوکر قرار گرفت.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیات